رفته بودم به سمت دلتنگی،
روبه جغرافیای ویرانی
سخت در فکر کودتا بودم،
تو چه میدانی از پریشانی
رو به رویت سکوت می کردم،
فارغ از اشتیاق طوفانی
به خودم قول داده بودم که،
نشوم پای عشق قربانی
رفته بودم که خسته برگردم،
از نبردی عمیق و طولانی
سد برگشتنم غرورم بود،
در دلم موجی از پشیمانی
گم شدم وقتی از تو دل کندم،
حسرت اما نداشت پایانی
فرصتی رو به انتها بودم،
در پی فعل رو به جبرانی
من پر از احتمال و شک بودم،
شک و تردیدهای سیمانی
انقلابی درون من رخ داد،
رفتی از دست من به آسانی....
کیمیا بیگدلی
روبه جغرافیای ویرانی
سخت در فکر کودتا بودم،
تو چه میدانی از پریشانی
رو به رویت سکوت می کردم،
فارغ از اشتیاق طوفانی
به خودم قول داده بودم که،
نشوم پای عشق قربانی
رفته بودم که خسته برگردم،
از نبردی عمیق و طولانی
سد برگشتنم غرورم بود،
در دلم موجی از پشیمانی
گم شدم وقتی از تو دل کندم،
حسرت اما نداشت پایانی
فرصتی رو به انتها بودم،
در پی فعل رو به جبرانی
من پر از احتمال و شک بودم،
شک و تردیدهای سیمانی
انقلابی درون من رخ داد،
رفتی از دست من به آسانی....
کیمیا بیگدلی