مرداب تو پایان هر احساس زلال است
پاسخ نشنید هرکه از احساس تو پرسید
پاسخ ندهد آنکه خودش غرق سوال است
تا صحبت آغوش تو شد مرجعمان گفت:
هرگونه گناهی که محال است، حلال است
بیزاری از عشق و هوس و خلوت و آغوش
آخر چه کسی فاتح این چارمحال است؟
هر گوشه کسی وصف تو را می کند اما
یک شهر به هنگام تماشای تو لال است
رحمی بکن ای فتنه ی آشوب دل و عقل
لبخند تو آتش بس این جنگ و جدال است
مجید باقرزاده
عالییی خداشاهده حال کردم