غزل فارسی

غزل فارسی

این غـزل ها همه جان پاره ی دنیــای من اند
لیـک با این همه از بهـر تـو مـی خواهـمشـان

آنچه گذشت...

ابزار نظر سنجی

وقتی تمام حادثه ها میرسد به تو
نفرین برای توست... دعا میرسد به تو

از تو دیار کهنه ی من کوچ کرده ام
اما هر آنچه جاده چرا میرسد به تو؟

آیا مگر تو پاسخ آن پرسش منی؟
آیا مگر بقا و فنا میرسد به تو؟

فکرم به جستجوی کمال جوابهاست
دائم ولی به جای خدا میرسد به تو

من با تو این چنین شده ام، سرنوشت من
یا آنکه میرسد به تو یا میرسد به تو!

با آن غرور، حرف دلم را سپرده ام
در گوش باد; بلکه سلامی رسد به تو

از تو اگرچه میگذرم... آه! بگذریم!
امشب تمام صحبت ما میرسد به تو!

احمد میرقیصری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تمام حقوق مادی و معنوی برای گروه غزل فارسی محفوظ است