زمین بدون تو یک نقشه ی بلا خیز است
زمان بدون تو یک غصه ی غم انگیز است
تو رفتی و همه ی سال برگ ها زردند
بهار آمده اما هنوز پاییز است
چطور شاعر وقتی که نیستی باشم
منی که خاطرم از خنده هات لبریز است؟!
بدون هرم نگاهت هوای تابستان
شبیه فصل زمستان سرد تبریز است
ببر دوباره مرا با خودت به قربانگاه
هنوز هم که هنوز است خنجرت تیز است
سجاد نوابی
زمان بدون تو یک غصه ی غم انگیز است
تو رفتی و همه ی سال برگ ها زردند
بهار آمده اما هنوز پاییز است
چطور شاعر وقتی که نیستی باشم
منی که خاطرم از خنده هات لبریز است؟!
بدون هرم نگاهت هوای تابستان
شبیه فصل زمستان سرد تبریز است
ببر دوباره مرا با خودت به قربانگاه
هنوز هم که هنوز است خنجرت تیز است
سجاد نوابی