طبعم پرنده بود که گاهی فرود داشت
در من همیشه شعر نگفته وجود داشت
مرداب هم به نیت دریا شدن شتافت
اما نداشت همت و شوری که رود داشت
سطح توقع همه بالاست قصه چیست؟!
بازار بعد یوسف کنعان رکود داشت
انگشت های کوه نورد حریص من
تا فتح شانه های تو میل صعود داشت
فهمیده بود ارزش یوسف به سکه نیست
اما پس از فروختن او چه سود داشت؟!
***
هر تشنه ای که دست نشست از سراب وصل
مانند من امید به آنچه نبود داشت....
مسعود بهشتی فر
در من همیشه شعر نگفته وجود داشت
مرداب هم به نیت دریا شدن شتافت
اما نداشت همت و شوری که رود داشت
سطح توقع همه بالاست قصه چیست؟!
بازار بعد یوسف کنعان رکود داشت
انگشت های کوه نورد حریص من
تا فتح شانه های تو میل صعود داشت
فهمیده بود ارزش یوسف به سکه نیست
اما پس از فروختن او چه سود داشت؟!
***
هر تشنه ای که دست نشست از سراب وصل
مانند من امید به آنچه نبود داشت....
مسعود بهشتی فر