غزل فارسی

غزل فارسی

این غـزل ها همه جان پاره ی دنیــای من اند
لیـک با این همه از بهـر تـو مـی خواهـمشـان

آنچه گذشت...

ابزار نظر سنجی

بی تو تاریک و بی تو سرگردان،
روزمان آن و حالمان این است
یک نظر دیدنت… همین بانو!
آرزوی محالمان این است

ای که موهات پیچ در پیچ است!
در مصاف تو تیر گز هیچ است
_ظالمان را وفا نمی زیبد_
آخرین پند زالمان این است

تو که باشی برایمان کافی است،
آسمان با تو در قفس جاری است
پر کشیدن در آبی چشمت،
حسرت تلخ بالمان این است

«بی خیالت مباد منظر چشم،
زانکه این گوشه جای خلوت توست
تو و طوبی و ما و قامت یار» *
ذکر هر ماه و سالمان این است

زندگی بی تو سخت می گذرد،
روز ها بی قرار و شب ها مست
بخت یاری نمی کند اما،
_دوری از تو _ ملالمان این است

«ترک ما سوی کس نمی نگرد،
آه از این کبریا و جاه و جلال
حافظا عشق و صابری تا چند»*
مثل هر بار فالمان این است

آب خوش از گلویمان دور است،
که حرام است بی تو آسودن
زهر دوری و درد و خون جگر،
بی تو قوت حلالمان این است

ماه در شهر و شهر در خواب است،
شیخ خوابیده وقت استهلال
تو رسیدی و روزه جایز نیست،
علت قیل و قالمان این است

*تضمین هایی از حافظ

سمیر عسگری شناطی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تمام حقوق مادی و معنوی برای گروه غزل فارسی محفوظ است